وحدت کلمه یا وفاق دورهمی
به گزارش خبرگزاری مهر، سید علی موسوی فعال سیاسی در یادداشتی نوشت: ۱: آنچه بیش از محتوای موضع صریح و قاطع رهبر معظم انقلاب در دیدار همافران نیروی هوایی در مورد مذاکرات اهمیت دارد، موقعیت این موضع گیری در زمینه سیاسی کشور است. این موضع صریح و قاطع در زمانی بیان میشد که فضای رسانهای کشور و مواضع صریح و تلویحی مسؤولین ارشد و میانی کشور به شکل پربسامدی تصمیم نظام بر مذاکرات را مخابره میکرد. قند در دل همه آب شد وقتی ترامپ گفت آماده معامله (و نه مذاکره) با ایران است. هیچ کس به بقیه سخنان ترامپ در همان گفتگوی رسانهای توجه نکرد. حتی کسی توجه نکرد این گفتگو در حاشیه امضای یادداشت فشار حداکثری بود. هیچ کس متن دستور اجرایی فشار حداکثری ترامپ در زمینه هستهای و منطقهای را نمیخواند. هیچ کس به مفاد کامل سخنان ترامپ بعد از دیدار نتانیاهو توجه نمیکند. همه کشور غرق در یک سانسور و سودهی انحرافی بود. این فشار سنگین به اندازهای بود (و حتی هست) که کمتر کسی از منتقدین جرأت داشت خلاف این سخنی بر زبان بیاورد.
۲: ای کاش به این نقطه از سکوت نمیرسیدیم که سید علی خامنه ای، یک تنه اسب را زین کند و به میدان جنگ بیاید. امیدوارم میدان را از این نقطه به بعد خالی نکنیم. طبعاً خناسان و منافقان از امروز خواهند گفت عامل اساسی گرانیها سید علی خامنه ای است. حد وسط نیز قیمت دلار است. کسی به شش ماهه اول سال که عملیات وعده صادق و شهادت رئیس جمهور و تهدیدات نظامی مستقیم آمریکا بود و قیمت دلار کنترل میشد نگاه نخواهد کرد چرا که همان دستی پشت صحنه افزایش قیمت دلار است که روی زمین به دنبال تحمیل مذاکرات و در نهایت نرمال شدن رفتار ایران در چارچوب خواست آمریکا است. دقیقاً همان بازی بنزین ۹۸ در حال تکرار است اما با یک تفاوت جدی. در سال ۹۸ رهبر عزیزمان پای تصمیم مسؤولین ایستاد واز محبوبیت مردمی اش پای آنان هزینه کرد اما این بار یک تنه در مقابل این تصمیم قد علم کرده است. این ورود خطیر رهبر عزیزمان، نباید با سکوت گذشته، همچنان با اسم رمز «وفاق»، خالی از پشتیبانی بماند. ولله روز قیامت از همه ما سوال میشود. تمامی این سکوتها، عذابی دردناک برایمان رقم خواهد زد. کنار بگذاریم جهاد تبیینهای شعاری و عافیت طلبانه را. جهاد تبیین باید بتواند در مقابل بدعت آفرینی بایستد. با وسط بازی نمیتوان در مقابل فتنه ایستاد. تا وقتی عزیزان مشغول نمایش جهاد تبیین، حاضر به هزینه دادن نشوند، صحنه سیاسی و فرهنگی کشور در دست اصحاب فتنه خواهد ماند و ما نیز در حال دادن شعارهای پوچ و فرمایشی هستیم. نمایش فرمایشی تنها کارکردش تشویه چهره آزاد اندیش و مردمی رهبر معظم انقلاب است.
جهاد تبیین دقیقاً در همین موقعیتها معنا دارد. هنگامی که فتنه گران در مقابل «کلمه حق» تلاش دارند بدعت گذاری کرده و به اسم حق، باطلی را تبلیغ کرده و به کشور تحمیل کنند. نقطه غم انگیز این معادله، سکوت بدنه انقلابی نخبه ای است که به نام رهبری و جهاد تبیین اعتبار و احترامی دارند و گاه برای تحقق همین هفته حتی بودجه و امکاناتی نیز در اختیار دارند.
۳: این بدنه نخبه انقلابی به دو دسته تقسیم میشوند:
دسته اول بدنه انقلابی: حجم گستردهای از بدنه انقلابی تلقی غلطی از مواضع رهبری در مورد وحدت و وفاق و حمایت از دولت دارند. دیروز مشخص شد این تلقی «وفاق محفلی» غلط است. این دسته وارد وادی «حیرت» شده اند چرا که ایستادن مقابل اصرار و غیرت دولت، رئیس جمهور و مسؤولین بر مذاکره به عنوان تز اصلی اداره کشور را مخالف وفاق و کمک کردن دولت میدانند. تبیین برای این عده حیات بخش است و حرکت آفرین. این دسته از بدنه انقلابی باید بیاموزند چگونه مقابل وفاق پشت سر دولت فعلی بر انحراف بایستد و در عین حال همانند رهبر معظم انقلاب احترام رئیس جمهور را حفظ کند. چگونه دولت را به انجام کارهای درست تشویق کنند و از انجام این کارها توسط دولت حمایت کنند.
دسته دوم بدنه انقلابی: این گروه از بدنه انقلابی، حجم گستردهای ندارد. این عده مبادی میلشان تغییر جدی پیدا کرده است. سکوت این عده به امید «زد و بند در ساختار قدرت» و جای گرفتن در محفل وفاق است. این دسته در شرف ورود در میدان «نفاق» هستند. این عده در آستانه خطری بزرگ هستند. خطری که بدنه گسترده نخبگان پیرو خط امام را تبدیل اصلاح طلبان فیلوامریکن کرد. کارگزاری نظام را وارد وادی منفعت طلبی ذیل نظام سرمایه داری جهانی.
متأسفانه در قدم بعد بخشی از نخبگان اصولگرایی قدیمی نیز در این وادی به واسطه فشار رسانهای و سیاسی یا زیست آقازادهها یا شبکه منافع و … غرق شدند. نباید بگذاریم گرداب نفاق، تلفاتی جدید از بدنه انقلابی بگیرد.
روی سخن ما در این تحلیل با هر دو دسته برادران انقلابی است:
۴: آنچه باعث وحدت عموم مردم میشود، عملیات روانی و بازیهای رسانهای توهمی در کنار زد و بند بالادستی میان محافل قدرت نیست. عملیات روانی وفاق بر کلمه خبثة، از آنجایی که پایه اش بر فریب است، اعتماد واقعی عمومی پدید نمیآورد، حتی قدرت خلق وحدت بر کلمة خبیثة را ندارد. عملیات روانی فریب، تنها میتواند آشفتگی بیافریند و وحدت شکنی کند. زد و بند بر محور منافع محفلی، هرچند میتواند منافع محافل را تأمین کند، اما از آنجایی که روی زمین به بهبود زندگی مردم منجر نمیشود، توهمی است. این محافل نیز چند صباحی روی هم دشنه و شمشیر نمی کشند اما همین قدر که نارضایتی عمومی فوران کند، هریک دیگری را متهم کرده و از آشوب آفرینی علیه دیگری بهره خواهند برد. گوشت قربانی این وسط نظام مظلوم اسلامی و معتقدین به حفظ آن و در رأس آن رهبر عزیزمان خواهند بود که نمیخواهند اجازه دهند این آشوب ادامه یابد. از این رو این کلمة خبیثة علی رغم همه دشمنیها و رقابتهای درونی اش، بر هجمه به این کلمه طبیه به وفاق خواهد رسید.
۵: در آستانه پیروزی انقلاب، نخبگان انقلابی باید از این معجزه الهی درس بگیرند. اتفاقاً تنها «کلمة طیبة» است که امکان خلق وحدت دارد. کلمة طیبة ریشه در عمق فطرت الهی همه بشریت دارد. عامل وحدت فطرت الهی مردم است. صورتی بازی و مداهنة با هوسهای مردم، نمیتواند وفاقی در نقطه میانه کلمه طیبه فطرت الهی و خباثت هوس پرستی پدید آورد. (ودوا لو تدهن فیدهنوا) دشمنان و منافقان و منفعت طلبان به دنبال «کلمة خبیثه» و خواسته یا ناخواسته در حال بالا آوردن «کلمة الکفر» و کلمه شرک و ظلم در مقابل کلمة الحق و کلمة عدل هستند. این کلمة را شیطان تزئین و توجیه میکند و با آن فریب میدهد. اهل هوس امکان ایجاد وفاق حقیقی بر کلمة خبیثه را ندارند چرا که خود انسان اند و در اعماق وجود خود فطرت الهی دارند. (فطرة الله التی فطر الناس علیها). کلمه توحید و کلمه حق میتواند عامل وحدت شود. امام خمینی ابتدا ایمان داشت که کلمة الله هی العلیا. در قدم بعد توانست تودههای مردم ایران را متوجه این کلمة طیبه کند و شجره طیبه انقلاب اسلامی را که اصلش ثابت و فرعها فی السماء است را بنیان بگذارد.
۶: وحدت آنگاه محقق میگردد که باور کنیم این جبهه بندی ها کاملاً صوری است. نه فقط همه بدنه انقلابی فعال، بلکه بدنه انقلابی منفعل نیز آمادگی حضور تمام قد بر محور ولایت کلمة حق را دارد. رئیس جمهور، رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه، بدنه دولت و مجلس و قوه قضائیه انقلابی اند و نیازمند هدایت به کلمة طیبة حق. به شرطی که به جای حقیقت «وحدت کلمه» که به پیروزی انقلاب اسلامی ختم شد، به «وفاق محفلی» دل نبندند. حتی بیش از این، نه فقط توده عمومی مردم بلکه بخش زیادی از اعوان و انصار اهل هوس و فسق، در نهایت از اعماق درونشان به سمت فطرت الهی متمایل اند. مگر ندیدیم معجزه انقلاب را. پس خودمان را سانسور نکنیم و بدون عقب نشینی از حقیقت پرچم کلمة طیبة حق را بالا بگیریم. یقین داشته باشیم فطرت الهی مردم به حقانیت پاکش هدایت خواهد شد. باید بر موضع حق با همان ادبیات فطری کلمة طیبة حق «قرآن» بایستیم. منطق قرآنی مقاومت باید تبدیل به زیست مومنانه ما شود. زندگی با قرآن در ماه مبارک رمضان فرصتی است که از نگاه شعاری خارج شویم و با نگاهی انضمامی در میانههای بحرانی فتنه خطر کرده و نسبت خود را با دو جبهة کلمة طیبة و خبیثة روشن کند. این گونه است که همه نخبگان سیاسی و فرهنگی و فضای عمومی را میتوانیم زیر پرچم لا إله إلا الله گرد هم آوریم.