ورزشی

گودهای سیاه‌پوش؛ روایت پهلوانی در آیینه محرم

تهران-ارتباط امروز: محرم که می‌رسد، دیوارهای گود هم بغض می‌کنند. آیینه‌ها را می‌پوشانند، نه فقط برای حرمت ماتم، بلکه برای آن‌که پهلوان، در آیینه به خود ننگرد. این روزها، باید در آیینه دل نگریست؛ جایی که نام حسین (ع) طنین دارد و مرام عباس (ع) زنده است.

زورخانه‌ها، این پناهگاه‌های بی‌ادعای مردانگی، در ماه‌های محرم و صفر رنگی دیگر می‌گیرند. سیاه‌پوش می‌شوند. نه به اجبار آیین، که از سر دلدادگی. مرشد، صدای ضرب را آرام‌تر می‌زند، گویی قلبش هم با ریتم روضه می‌تپد. پهلوان‌ها میل به دست نمی‌گیرند تا بازو نشان دهند، که اشک در چشم دارند تا ادب و وفا را تمرین کنند.

در گود زورخانه، ورزش عبادت است، نه نمایش و در محرم، عبادت پهلوان، تبدیل می‌شود به مرثیه‌ای بی‌کلام برای علمدار کربلا؛ حضرت ابوالفضل‌العباس، همان که بی‌دست ماند، اما دست از وفا برنداشت. الگوی همیشگی گود، همین قهرمان بی‌پرچم است؛ علمداری که لب به آب نزد تا دل زینب (س) آرام بماند.

مرشد که نوحه می‌خواند، زمان می‌ایستد. نام علی‌اکبر (ع) که می‌آید، جوان‌ترهای گود سر فرو می‌اندازند؛ که مبادا غرورشان سد راه فهم شجاعت آن جوان هجده‌ساله شود. نام قاسم بن‌الحسن (ع) که برده می‌شود، چشم‌ها به گِل می‌نشیند؛ یاد نوجوانی که مرگ را شیرین‌تر از عسل یافت.

در شب‌های محرم، زورخانه فقط جای ورزش نیست؛ تکیه‌ای می‌شود برای دلدادگان مردانگی، برای آنان که می‌دانند زور بازو به‌تنهایی، چیزی نیست اگر پشت آن مرام نباشد، اگر نَفَسِ مرشد از عشق حسین (ع) گرم نباشد.

در محرم و صفر، زورخانه جایی است که پهلوانی و دیانت، با هم در گود می‌ایستند. زنگ مرشد می‌نوازد، اما نه برای آغاز ورزش، بلکه برای بیداری دل‌ها. ضرب می‌نوازد، اما نه برای نمایش قدرت، که برای یادآوری مظلومیت.

محرم، فرصت تمرین است. تمرین جوانمردی، صبوری، ادب، فروتنی. همان‌ها که حسین بن علی (ع) و یارانش، در صحرای سوزان نینوا با خون‌شان بر خاک نوشتند. و زورخانه، هنوز هست که این مشق کهن را زنده نگه دارد؛ بی‌دوربین، بی‌تشریفات، بی‌صدا. فقط با دل.

انتهای پیام/ به نقل از ارتباط امروز، اکرم شعبانی

یادداشت امروز