سیاسی

«محمود» انقلاب


زندگی آیت‌الله سید محمود طالقانی از ابتدای جوانی تا لحظه ارتحال با فراز و فرودها و دوگانه‌های در ظاهر متضادی روبرو بود. دشمنی با رژیم طاغوت و اصالت مبارزه با آن موجب شد در عمر ۳۷ ساله سلطنت محمدرضا شاه از دو جریان فکری و سیاسی حمایت جدی کند. یک جریان وابسته به سید مجتبی نواب‌صفوی و جریان دوم چریک‌های فدایی خلق.

به گزارش ایسنا، امروز ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ چهل و چهارمین سالروز ارتحال آیت‌الله سید محمود طالقانی در سال ۱۳۵۸ است.

او هیچ وقت دست از حمایت نواب‌صفوی و یارانش نکشید و پشیمان نشد اما وقتی از نیت و مشی ضد دینی چریک‌های فدایی خلق اطلاع یافت، به شدت از حمایت‌هایی که از این گروهک در ظاهر حامیِ مردم کرد، پشیمان شد و از آنها اعلام برائت کرد.

«محمود» انقلاب
جوانی سید مجتبی نواب صفوی

گذشت زمان و تسلط دیدگاه‌های مارکسیستی و ماتریالیستی رفته رفته در چریک‌های فدایی خلق دو دستگی و چند دستگی به وجود آورد و در پی دستگیری و اعدام ۵۲ عضو هسته مرکزی این سازمان در سال ۱۳۵۲، شاخه مارکسیست بر شاخه اسلام‌گرا شورید و قتل‌عام خونینی در داخل سازمان راه افتاد و سازمانی تحت عنوان «سازمان پیکار» تحت کنترل مشترک مسعود رجوی، تقی شهرام و بهرام آرام از دل سازمان مجاهدین خلق متولد و از سامان اصلی، منشعب شد.

آیت‌الله دکتر سید محمد بهشتی در خاطره‌ای از رابطه سید محمود علایی با اعضای سازمان مجاهدین خلق و بریدن ایشان از آنان، گفت: «ایشان مکرر می‌گفتند که من می‌دانم نقص و انحرافی در این گروه‌ها هست ولی می‌ترسم اگر آنها را به حال خودشان بگذاریم، وضعشان از این هم بدتر شود و البته ایشان بعد از تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین از آنها فاصله گرفت.»

«محمود» انقلاب
موسی خیابانی و مسعود رجوی در کنار طالقانی

مهدی غیوران و طاهره سجادی، همسرش در خاطره‌ای از چگونگی قطع رابطه فکری و سیاسی آیت‌الله سید محمود علایی طالقانی از سازمان مجاهدین خلق، گفتند: «بهرام آرام ماشین را گرفت و آقا را برد. بعدها فهمیدم پیش وحید افراخته برده. آنها می‌روند پیش وحید. درباره چه چیزی صحبت می‌کنند؟ من نمی‌دانم ولی قطعا درباره تغییر ایدئولوژی صحبت کرده بودند، چون آقا همان موقع یا چند روز بعد از من پرسیدند: «اینها تغییر ایدئولوژی داده‌اند؟» من جواب دادم که نمی‌دانم، ایشان گفتند: «کمک کردن به اینها دیگر جایز نیست.»

حمایت از نواب

آیت‌الله طالقانی جزو معدود روحانیان مبارزی بود که از مشی مبارزاتی و مسلحانه حجت‌الاسلام سید مجتبی میرلوحی ملقب به نواب صفوی علیه رژیم طاغوت حمایت کرد. نواب‌صفوی قبل از رودررویی بی‌پرده با رژیم پهلوی مدتی جزو شاگردان تفسیر قرآن و از مستمعین، نمازگزاران و پا منبری‌های ثابت آیت‌الله در مسجد هدایت تهران بود.

شدت علاقه آیت‌الله طالقانی به سید مجتبی به حدی بود که در طول سال‌های مبارزه نواب صفوی با رژیم پهلوی بارها به او پناه داد. یک بار در روستای ورکش طالقان و بار دیگر در منزل شخصی خود در تهران. حتی به خاطر این کار توسط ماموران ساواک بازداشت، بازجویی و مدتی زندانی شد اما هیچگاه از کارش پشیمان نشد.

سید محمود بعد از غائله ترور نافرجام حسین علاء نخست‌وزیر وقت پهلوی به دست اعضای فداییان اسلام، برای جلوگیری از دستگیری حجت سیدمجتبی نواب صفوی و یارانش به آنان پناه داد و همین مسئله موجب زندانی شدنش برای دومین بار در سال ۱۳۳۶ شد.

بتول علائی‌فرد، همسر اول آیت‌الله در خاطره‌ای که در شماره ۲۲ ماهنامه شاهد یاران در شهریور ۱۳۸۶ چاپ شد، گفت: «در بازجویی‌های رییس دادرسی ارتش از سید محمود وقتی از دلیل پناه دادنش به نواب‌صفوی سوال شد، پاسخ داد: «درِ منزل به روی همه باز است. من سید اولاد پیغمبر را که به من پناه آورده، راهش ندهم؟ تو هم که دشمن هستی، اگر روزی به من پناه بیاوری، راه می‌دهم و به دست دشمن نمی‌دهم.»

آیت‌الله طالقانی در دورانی هم که اکثر بزرگان حوزه‌های علمیه روی خوش به نواب‌صفوی نشان نمی‌دادند، پس از بازگشت او از کنفرانس اسلامی بیت‌المقدس و کشورهای عراق و اردن و سخنرانی در مصر بر علیه اشغالگران فلسطین، به فرودگاه مهرآباد رفت و از نواب‌صفوی استقبال آبرومندانه‌ای کرد.

رابطه نزدیک آیت‌الله طالقانی با نواب‌صفوی و همراهی او با دکتر محمد مصدق و آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی در جریان ملی شدن صنعت نفت کشور دست مایه‌ای شد تا برخی او را طرفدار مصدق و برخی دیگر او را طرفدار فداییان اسلام و نواب‌صفوی بدانند.

«محمود» انقلاب

سید عبدالحسین واحدی نفر دوم جمعیت فداییان اسلام در خاطره‌ای از نگاه‌های نادرست به آیت‌الله طالقانی گفت: «دلم به حال سید محمود [طالقانی] می‌سوزد. هر وقت پیش ما می‌آید ما می‌گوییم مصدقی است و هر وقت پیش مصدقی‌ها می‌رود آنها می‌گویند که طرفدار فداییان اسلام است.»

مقام علمی و انسانی و شخصیت مبارز سید مجتبی به حدی نزدیک آیت‌الله طالقانی والا بود که ایشان وقتی با تکفیر، انتقادات تند و کتک خوردن نواب‌صفوی توسط عده‌ای از متعصبان مذهبی در دانشکده معقول و منقول و یکی از مدارس تحت نظر حوزه‌ علمیه‌ قم روبرو شدند از سید مجتبی حمایت کرد.

ایشان بر حاشیه یکی از مطالب علمی نواب‌صفوی نوشت: «بسم‌الله الرحمن الرحیم. مدارج کمالات و مقامات علمی فاضل محترم آقای نواب صفوی از تصدیق بنده بی‌نیاز است. متن درخواست و سوابق تحصیلات ایشان بهترین گواه است. الاحقر محمود الحسینی طالقانی.»

و با این کار سید مجتبی نواب‌صفوی را در ردیف بزرگانی چون فاضل تونی استاد فقه، اصول، حکمت، فلسفه، ریاضی و نجوم دانشگاه تهران و میرزا مهدی آشتیانی فیلسوف، عارف و دانشمند شرق قرار داد.

«محمود» انقلاب
نواب صفوی در کنار سید محمود طالقانی

ریشه مبارزه

سید ابوالحسن علایی و عباسقلی بازرگان پدران سید محمود و مهدی در دوره وزارت جنگی رضا خان سردارسپه در سال ۱۳۰۳ برای اشاعه اسلام و قرآن و پاسخ به شبهات دینی مردم، مجالس خانگی مخفی در قالب ارگانی به نام «البلاغ» راه انداختند و زمینه دوستی عمیق مهندس مهدی بازرگان و آیت‌الله سید محمود طالقانی را تا پایان عمرشان به وجود آوردند.

سید محمود طالقانی در ۲۹ سالگی در سال ۱۳۱۸ با منتشر کردن اطلاعیه‌ای به رفتار ساختارشکنانه رضا شاه سردارسپه در برداشتن چارقد و چادر از سر زنان و دختران ایرانی و اعلام کشف حجاب، وارد مبارزات سیاسی علیه پهلویِ پدر شد.

ایشان در سال ۱۳۱۹ به جرم دروغین اهانت به مقامات بلند پایه پهلوی ولی در اعتراض به از سر کشیدن چادر از سر زنان و دختران ایرانی توسط مقامات قشون رضا شاه به شش ماه حبس محکوم شد که البته با وساطت برخی بزرگان و مراجع سه ماه بعد از زندان آزاد شد.

آیت‌الله طالقانی پس از اخراج رضا شاه توسط انگلیسی‌ها از ایران در شهریور ۱۳۲۰ فعالیت‌های فرهنگی و سیاسیش را در قالب انجمنی به نام «کانون اسلام» گسترش داد. طالقانی این کانون را با حمایت مالی محمدعلی مهیاری بنیان‌گذاری کرد.

او از همکاری و مشارکت مهدی بازرگان، یدالله سحابی و محمدعلی بامداد در کانون بهره برد. هدف اصلی کانون اسلام، پاک کردن خرافات رایج آن روزگار از چهره دین بود.

ارگان کانون اسلام تحت عنوان «مجله دانش‌آموز» در پاییز ۱۳۲۰ چاپ و منتشر شد و سید محمود اولین مقاله‌اش را با عنوان «خطابه رسول خدا، آینده اسلام و وظیفه مسلمانان» در آبان این سال در این مجله چاپ کرد.

مجله دانش‌آموز پس از چاپ و انتشار ۱۱ شماره توسط وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه رضا شاه توقیف شد.

آیت‌الله طالقانی در قالب کانون اسلام کتاب ۶ جلدی تفسیر پرتوی از قرآن که تفسیر موضوعیِ برخی از سوره‌های قرآن و فرازهایی از نهج‌البلاغه را شامل می‌شود، برای آموزش اساتید و دانشجویان دانشگاه‌ها نوشت. انجمن تبلیغات اسلامی و اتحادیه مسلمین او را در این کار همراهی کردند.

سید محمود پس از تاسیس فرقه دموکرات‌های آذربایجان توسط جعفر پیشه‌وری و اعلام استقلال آذربایجان توسط این فرقه در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۳۲۴ به نمایندگی از انجمن تبلیغات اسلامی، اتحادیه مسلمین و جامعه روحانیت آن روزگار برای بررسی آثار سیاسی و اجتماعی تاسیس این فرقه در استان آذربایجان و کردستان راهی این منطقه شد. او ۱۰ ‌روز در استان‌های زنجان و آذربایجان به تحقیق و تفحص درباره این فرقه و آثار حمله ارتش شاهنشاهی پهلوی به استان آذربایجان پرداخت و گزارش خود را به دوستانش در حزب جبهه ملی و نهضت آزادی داد.

«محمود» انقلاب
سید مجتبی نواب صفوی

مجلس شانزدهم

دخالت و اعمال نفوذ وزیر کشور دولت محمد مساعد مراغه‌ای در شانزدهمین دوره انتخابات مجلس شورای ملی در مهر ۱۳۲۸ و ممانعت دربار و دیوان پهلوی از حضور دکتر محمد مصدق در رقابت‌های انتخابات این دوره از مجلس موجب اعتراض و تحصن دکتر مصدق و ۱۹ نفر از یاران و هوادارانش در جبهه ملی ایران از جمله آیت‌الله سید محمود علایی طالقانی، عباس خلیلی مدیر روزنامه اقدام، ابوالحسن عمیدی نوری مدیر روزنامه داد، حسین فاطمی مدیر روزنامه باختر امروز، احمد ملکی مدیر روزنامه ستاره، جلالی نایینی مدیر روزنامه کشور، حسین مکی، سید علی شایگان، کریم سنجابی، آیت‌الله غروی و ارسلان خلعتبری شد.

درخواست متحصنان از وزارت کشور این بود که «دخالت رژیم در انتخابات متوقف شود» و «انتخاباتی آزاد» برگزار شود که البته دربار پهلوی و وزارت کشور ساعد نه تنها به تقاضای آنان اعتنایی نکردند بلکه تا جایی که توانستند در روند برگزاری انتخابات نفوذ کردند و نتایج آرا را در برخی حوزه‌ها به نفع کاندیداهای خود تغییر دادند

بی‌توجهی دربار و دیوان پهلوی به درخواست آیت‌الله طالقانی و دکتر محمد مصدق و سایر هواداران‌شان موجب شد ۱۹ شخصیت سیاسی موثر آن روزگار وارد فاز اعتصاب غذا شوند. این اتفاق توام شد با بالا گرفتن اعتراضات خیابانی و ورود آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی و حمایت ایشان از دکتر مصدق شد.

این تحصن سرآغاز تاسیس «نهضت مقاومت ملی» شد.

استقامتِ اعتصاب کنندگان و حمایت‌های آیت‌الله کاشانی از آنان بالاخره کار خودش را کرد. عبدالحسین هژیر وزیر دربار در تاریخ سه‌شنبه ۲۶ مهر ۱۳۲۸ از موافقت محمدرضا شاه با برگزاری انتخابات آزاد خبر داد. به دنبال این مسئله اعتصاب کنندگان در بیانیه‌ای به امضای دکتر مصدق به اعتصاب خود پایان دادند.

وزارت کشور ساعد دور اول انتخابات مجلس شانزدهم را در حوزه انتخابیه باطل اعلام کرد و دکتر محمد مصدق و آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی به همراه تعدادی دیگر از اعضای جبهه ملی ایران موفق شدند در دور دوم این انتخابات وارد مجلس شوند. دکتر محمد مصدق با کسب بالاترین میزان رای به عنوان نماینده اول تهران وارد مجلس شانزدهم شد.

«محمود» انقلاب
دکتر محمد مصدق در مجلس شورای ملی

آیت‌الله سید محمود طالقانی آنچنان به دکتر محمد مصدق و جبهه ملی ایران نزدیک بود که دکتر مصدق ایشان را برای انجام مناسک حج به عنوان نایب خود انتخاب کرد هر چند که آیت‌الله طالقانی خود نیز به دلیل ممنوع‌الخروج بودن از کشور نتوانست این وظیفه نیابتی را انجام دهد.

دکتر مصدق در دوره شانزدهم طرح ملی شدن صنعت نفت ایران را با همکاری و مشارکت دکتر حسین فاطمی در جبهه ملی نوشت و در این مجلس به جریان انداخت و موفق شد در ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ امضای همه اعضای کمیسیون نفت مجلس شانزدهم را بگیرد.

کمیسیون نفت در اول تیر ۱۳۲۹ برای رسیدگی به لایحه نفت معروف به لایحه گس-گلشائیان تشکیل شد. همین کمیسیون پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را ۲۴ اسفند همان سال به صحن علنی مجلس شورای ملی داد.

این لایحه پس از حوادث سیاسی و اجتماعی اسفند ۱۳۲۹ که به ترور حاجعلی رزم‌آرا و حمایت قاطعانه آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی و سید مجتبی نواب‌صفوی از آن منجر شد به همت و پشتکار دکتر مصدق و اعضای فراکسیون اقلیت مجلس شانزدهم در جلسه علنی مورخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به تصویب قاطبه نمایندگان مجلس شورای ملی رسید.

مردم ایران از اردیبهشت ۱۳۳۱ تا مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت دکتر محمد مصدق با وجود دشمنی سیاستمداران انگلیسی و تحریم خرید نفت ایران از سوی هم‌پیمانان این کشور احساس خوبی از ملی شدن صنعت نفت کشور داشتند. با سقوط دولت دکتر مصدق امپراتوری انگلستان بار دیگر تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ۱۳۵۷ به منابع نفت و گاز ایران دست‌درازی کرد.

«محمود» انقلاب

انشعاب از جبهه ملی

دکتر یدالله سحابی، مهندس مهدی بازرگان و آیت‌الله سید محمود طالقانی به دلیل برداشتهای مذهبی متعادل از بقیه اعضای جبهه ملی ایران جدا شدند و در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۰ نهضت آزادی ایران را تاسیس کردند.

موج دستگیری اعضای نهضت آزادی ایران در اعتراض به رفراندوم شاه و ملت در سوم و چهارم بهمن ۱۳۴۱ به راه افتاد و آیت‌الله طالقانی درست چند روز قبل از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ برای سومین بار راهی زندان شد اما چند روز بعد آزاد شد.

ایشان بعد از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ همراه با آیت‌الله شیخ حسن قمی در مشهد، آیت‌الله شیخ بهاءالدین محلاتی در شیراز و آیت‌الله سید روح‌الله خمینی در قم برای چهارمین بار دستگیر و زندانی شدند. جرم آیت الله طالقانی علاوه بر روحانی بودن، امضای یک بیانیه بود. بیانیه‌ای که امضای نهضت آزادی ایران پایش بود و با تیتر «دیکتاتور خون می‌ریزد» چاپ و منتشر شد.

پنجمین زندانی آیت‌الله طالقانی زمان اتفاق افتاد که پرونده سیاسی ایشان گرفتار پاپوش مواد مخدر شد. قضیه از این قرار بود که دو نفر از ماموران ساواک با جاساز کردن دینامیت در انباری منزل آیت‌الله پرونده ایشان را سنگین و پیچیده‌تر کردند.

علاوه بر این پاپوش، اعلامیه‌ای از سوی ساواک به پرویز عدالت‌منش خواهرزاده آیت‌الله طالقانی برای چاپ در روزنامه‌ها داده شد. در پی پرونده‌سازی‌های انجام شده، ایشان برای پنجمین بار دستگیر و زندانی شد. قبل از محاکمه آیت‌الله طالقانی در دادگاه سیل پیام‌ها و تلگراف‌ها از آیات عظام میلانی، مرعشی نجفی، رضا صدر، حسینی زنجانی، سید نصرالله موسوی بنی‌صدر، سید کاظم شریعتمداری، محمدصادق روحانی، مرتضی حائری، سیدرضا و سیدابوالفضل موسوی زنجانی و برخی بزرگان و مراجع حوزوی دیگر کشورها خواستار آزادی بی‌قید و شرط طالقانی، بازرگان و سحابی شدند.

دادگاه ویژه شماره یک دادرسی ارتش در پادگان عشرت‌آباد برگزار شد. این دادگاه پس از ۳۱ جلسه حکم خود برای زندانی کردن سران نهضت آزادی‌ در تاریخ ۱۶ دی ۱۳۴۲ صادر کرد.

محکومیت سران نهضت آزادی

مخالفت آیت‌الله سید محمود طالقانی، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، مهندس عزت‌الله سحابی، دکتر عباس شیبانی، سید محمدمهدی جعفری، احمدعلی بابایی، ابوالفضل حکیمی و پرویز عدالت‌منش با رفتار و عملکرد رژیم پهلوی و عملکرد محمدرضا شاه اصلی‌ترین عامل مبارزه سیاسی آنان با رژیم و دستگیری، زندانی و محاکمه آنان در دی سال ۱۳۴۲ بود.

رهبران نهضت آزادی بر خلاف سران جبهه ملی که به جای مخالفت با سلطنت شاه خواستار تغییر نخست‌وزیران او بودند، زندانی‌های طولانی گرفتند.

انتشار بیانیه‌ای تحت عنوان «انقلاب چیست و انقلابی کیست» منشاء این دستگیری و زندانی شدن آیت‌الله سید محمود طالقانی، مهندس مهدی بازرگان و دکتر عباس شیبانی از دوم تا پنجم بهمن ۱۳۴۱ در زندان قصر بود. این دستگیری مصادف بود با رفراندوم اصلاحات اقتصادی شاه موسوم به انقلاب سفید شاه و ملت در ششم بهمن ۱۳۴۱.

دکتر یدالله سحابی که مسوول اصلی نوشتن و انتشار بیانیه مذکور بود پس از اتمام کار و تحویل آن به پسرش عزت‌الله سحابی، خودش را به ساواک تسلیم کرد. بقیه رهبران و اعضای نهضت آزادی در شب دوم خرداد ۱۳۴۲ با لو رفتن منزل احمد صدر حاج‌سیدجوادی که محل تشکیل جلسه اعضای کمیسیون سیاسی دانشجویی نهضت آزادی بود، دستگیر شدند.

«محمود» انقلاب
از راست یدالله سحابی و سید محمود طالقانی و مهدی بازرگان

عضو نفوذی ساواک منزل دادستان وقت تهران را که محل تشکیل این جلسه بود به سایر همکارانش در ساواک لو داد و هشت نفر دیگر از اعضای کمیته دانشجویی نهضت آزادی دستگیر شدند.

در همان شب ساواک ۱۱ نفر از رهبران و اعضای نهضت آزادی از جمله مهندس عزت‌الله سحابی را در دفتر کارش، احمدعلی بابایی را در منزلش و ابوالفضل حکیمی را در خیابان دستگیر و به زندان قصر منتقل کرد.

دربار و دیوان پهلوی به ویژه افسران گارد شاهنشاهی برای شکستن روحیه مقاومت در رهبران ملی و مذهبی در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۴۲ به دیدار سران جبهه ملی در زندان قصر رفتند و با انتقال آنان به زندان قزل‌قلعه به مذاکره با آنان پرداختند و سران جبهه ملی با قبول سیاست صبر و انتظارِ مدنظر رژیم، کم کم از زندان قزل‌قلعه آزاد شدند اما رهبران جبهه آزادی به دلیل اصرار بر مواضع خود از این امتیاز محروم و به زندان‌های طولانی محکوم شدند.

جلسات دادگاه نظامی رهبران نهضت آزادی از ۳۰ مهر تا ۱۶ دی ۱۳۴۲ در ۳۱ جلسه برگزار شد و احکام آیت‌الله سید محمود طالقانی و بقیه سران نهضت آزادی ایران صادر شد.

دادگاه رهبران نهضت آزادی از نظر کیفیت و مشابهت رسیدگی به جرایم متهمان مشابه دادگاه جنجالی دکتر محمد مصدق و سرتیپ محمدتقی ریاحی نخست‌وزیر و رییس وقت ستاد ارتش در سال ۱۳۳۲ بود که ۳۵ جلسه طول کشید.

دادگاه مصدق و ریاحی ۱۰ سال جلوتر از دادگاه رهبران نهضت آزادی برگزار شده بود. این دادگاه از ۱۲ آبان تا اول دی ۱۳۳۲ در ۳۵ جلسه تشکیل شد. در این دادگاه درخواست دادستان نظام ارتش برای اعدام دکتر مصدق رد شد و هر دو متهم به سه سال زندان و تبعید محکوم شدند.

«محمود» انقلاب
سید محمود در جمع مردم

پیروزی انقلاب

با به اوج رسیدن اعتراضات خیابانی علیه رژیم پهلوی در آخرین ماههای عمر این رژیم در سال ۱۳۵۷، دربار و دیوان پهلوی بر آن داشت تا دستور آزادی ۱۱۲۶ نفر از زندانیان سیاسی از زندان‌های قصر و اوین را صادر کنند. در پی این فراخوان آیت‌الله سید محمود علایی طالقانی و آیت‌الله حسینعلی منتظری در تاریخ هشتم آذر ۱۳۵۷ همراه صدها زندانی سیاسی دیگر از زندان قصر آزاد شدند.

آیت‌الله طالقانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت مجلس خبرگان قانون اساسی در آمد اما به جای نشستن روی صندلی روی زمین مجلس نشست.

ایشان به دستور بنیانگذار انقلاب اسلامی اولین نماز جمعه تهران را در مرداد ۱۳۵۸ برگزار کرد. آیت‌الله بعد از آن پنج نماز جمعه دیگر هم در تهران خواند. آخرین نماز جمعه را در بهشت زهرا اقامه کرد و بعد از نماز، غسالخانه جدید بهشت زهرا را افتتاح کرد. پس از احوالپرسی با غسال تنومند آنجا، به او گفت: «مرا که این جا آوردند خوب بشویی.»

«محمود» انقلاب

درگذشت

در ماههای آخر عمر، چند باری برای صحبت با شورشیان و آرام کردن فضا به کردستان رفت. آخرین کسی که پیش آقا بود، آقای ولی‌الله چه‌پور، پدر زن محمدرضا یکی از پسرانش بود.

چه‌پور در خاطره‌ای از آخرین لحظات زندگی سید محمود طالقانی تعریف کرد: «یک وقت خانمم گفت ‌پاشو آقا دارد صدایت می‌کند. گفتم، ‌بگذار بخوابم. گفت ‌پاشو. آقا بالای پله‌ها ایستاده و دارد صدایت می‌کند. بلند شدم و دیدم آقا بالای پله‌هاست و گفت ‌من حالم به هم خورده. مثل اینکه سرما خورده‌ام. گفتم ‌بروم دکتر بیاورم؟ گفت‌ ‌نه، لازم نیست. سرما خورده‌ام. کولر اتاق مرا خاموش کن. رفتم و کولر اتاق آقا را خاموش کردم.

بعد گفت ‌روغنی، چیزی بیاور روی سینه من بمال. خانم پماد آورده بود، آن را به سینه آقا مالیدم. آقا یک شال نازک مشکی، مثل یک عمامه کوچک داشت. گفت ‌این را محکم دور سینه من ببند. افاقه نکرد. همانی شد که آقا خودش گفته بود. آقا گفته بود ‌مثل اینکه قرار است برویم، ببینیم آن طرف چه خبر است؟ که خانم گفته بود آقا، این فرمایشات چیست که می‌فرمایید؟ و از این صحبت‌ها. آقا باز تکرار کرده بود، ‌خیر باید برویم ببینیم آن طرف چه خبر است و این گونه شد که آقا ساعت ۱:۴۵ بامداد دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ درگذشت.»

«محمود» انقلاب

پیام روح‌الله

بنیانگذار فرزانه انقلاب اسلامی پس از اطلاع از درگذشت آیت‌الله سید محمود علایی طالقانی در پیامی مکتوب نوشتند: «عمر طولانی این عیب را دارد که هر روز عزیزی را از دست می‌ دهد و به سوگ شخصیتی می‌نشیند و در غم برادری فرو می‌رود. مجاهد عظیم الشأن و برادر بسیار عزیز حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای طالقانی از بین ما رفت و به ابدیت پیوست و به ملأ اعلی با اجداد گرامش محشور شد. برای آن بزرگوار، سعادت و راحت و برای ما و امت ما، تأسف و تأثر و اندوه.

آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند. او یک شخصیتی بود که از حبسی به حبس و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود؛ و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت. من انتظار نداشتم که بمانم و دوستان عزیز و پر ارج خودم را یکی پس از دیگری از دست بدهم. او برای اسلام به منزله حضرت ابوذر بود؛ زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر بود؛ بُرنده بود و کوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت. رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او، که در رأس پرهیزکاران بود، و بر روان خودش که بازوی توانای اسلام. من به امت اسلام و ملت ایران و عائله ارجمند و بازماندگان او، این ضایعه بزرگ را تسلیت می‌دهم. رحمت بر او و بر همه مجاهدان راه حق.»

منابع:

صحیفه امام، ج‌۹، ص، ۴۸۶

تهمینه مهربانی، شاهد یاران، یادمان آیت‌الله طالقانی شماره ۲۲ شهریورماه ۱۳۸۶، ص ۱۳۸

داستان طلوع مهر طالقان، سید محمدحسین میرابوالقاسمی، یادمان آیت‌الله طالقانی شماره ۲۲ شهریورماه ۱۳۸۶، ص ۱۴۰

کارنامه علمی و عملی آیت‌الله طالقانی در آئینه توصیف شهید آیت‌الله بهشتی، شاهد یاران، یادمان آیت‌الله طالقانی شماره ۲۲ شهریورماه ۱۳۸۶، ص ۵۶

‌طالقانی و تغییر ایدئولوژی در سازمان مجاهدین در گفت و شنود ماهنامه شاهد یاران با مهدی غیوران و طاهره سجادی، شاهد یاران، یادمان آیت‌الله طالقانی شماره ۲۲‌ شهریورماه ۱۳۸۶، ص ۱۱۳

انتهای پیام



منبع ایسنا